بسم رب الشهداء و الصدیقین
خبر بهت آور بود. شهادت حق حسن مقدم بود اما خبر شهادتش شوکه کننده، به یکباره تمام خاطراتش در ذهنم زنده شد. واقعاً مصداق «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» بود. امکان نداشت کسی را ببیند و در آغوشش نکشد.
از طرفی با همه اطرافیان اهل مدارا، محبت و گذشت بود و از طرف دیگر زحمات و تلاشهایش ترسی در دل دشمن انداخت که تا به امروز جرات تعرض به این کشور را نکردهاند.
از سال ۶۰ که حسن در توپخانه بود تا امروز که دستاوردهای بزرگی در عرصه موشکی داریم همه را مدیون صبر، تلاش و گذشت شهید مقدم و همراهانش هستیم. تلاش خستگی ناپذیر او باعث شد تا امروز افتخار پرتاب ماهواره به فضا نصیب ما شود. یک روز جمعی ۵-۶ نفره گزارشی را خدمت حضرت آقا بردیم، وقتی آقا آن گزارشها را دیدند رو به ما کردند و گفتند؛ هیچ وقت نشد آقای مقدم قولی به من بدهد و عمل نکند. هرچه قول داد به بهترین شکل ممکن انجامش داد.
شهید مقدم کسی بود که خنده بر لبها و اشک شوق بر گونههای مولایش جاری کرد. شهید مقدم در سپاه هم گمنام بود. دشمنان ما بهتر از دوستان حسن را میشناختند. این بچه ها قابل جایگزین نیستند و ما هم تسلیم تقدیر الهی هستیم.
در این چند سال که دوستان قدیمیان به شهادت و کاروان یاران شهیدمان میرسند، بیش از پیش از خداوند متعال میخواهم ما را مدیون آنها نکند و سرانجام ما را شهادت قرار دهد.