«شهردار تهران این روزها کجاست؟» سوال مرموزی که بیشتر به نظر می رسد با سوء نیت طرح شده است تا حسن نیت .
مطمئنا خود آنها هم می دانند شهردار
تهران کجاست، ولی خواستند با طرح این سوال ذهن افکار عمومی را با علامت
سوال مواجه سازند! شهردار تهران حسب جایگاه قانونی و حقوقی خود در یکی از
مهمترین نشستهای مجامع عمومی شهری بین المللی در ایتالیا بسر می برد. با
این آدرس دهی باید پرسید که اقدام شهرداری تهران قابل تقدیر است یا
تخریب؟البته بسته به عینک انصافی دارد، که صاحبان قضاوت بر چشم زده اند.
اگر منصفانه نگریسته شود، باید گفت که در بحبوحه های موجود بین المللی که
دم از انزوای ایران اسلامی از جانب امپریالیسم در بوق و کرنا شده است، این
اقدام شهردار، پویایی و تحرک نهادها و سازمانهای حقوقی ایران اسلامی را
نشان می دهد. تحرکی که خار چشم دشمنان و خارج نشینان معاند ایران اسلامی
است. حال فکر کنید که آیا این سفر اگر حاوی دستاورد نباشد، حاوی از دست
دادن چه چیزی برای جمهوری اسلامی ایران و پایتخت آن است؟
البته در
مورد دستاوردهای این سفر می توان دلایل منطقی آورد، ولی برای از دست
دادنهای آن، طراحان سوال مشکوک چرایی سفر شهردار تهران به ایتالیا باید
پاسخگو باشند. آنها با چه ترازویی نشستند و دو دو تا چهارتا کردند و
فهمیدند که سفر شهردار پایتخت به ایتالیا متضمن از دست دادنهایی برای کشور و
پایتخت است.
قبل از طرح سوال مشکوک باید به این سوال منطقی جواب
داد که آیا قالیباف با دعوت به این سفر رفته یا بی دعوت؟ با هدف رفته یا بی
هدف؟ منطقا اگر نشستی تحت نام مجمع عمومی شهری باشد، حتما شهردار هم دعوت
شده است و اگر دعوت شده که حق دارد خودش برای رفتن و نرفتنش تصمیم بگیرد.
اینکه آیا هدفی از شرکت در این نشست داشته یا نداشته است، باید اولا از خود
شهردار پرسید و ثانیا باید حدس زد که مطمئنا هدفی داشته که ضعیفترین و
ابتدائی ترین هدف، پاسخ دادن به دعوتی است که به عمل آمده است. در عین حال
در دل این نشست تبادل تجربیاتی وجود دارد، که فهم و بکارگیری آن می تواند
منشا اثر و خدمات برای حوزه ی شهری باشد. حال چه کسی می تواند تصویری از
نشست و فضای تبادل تجربیات آن داشته باشد و در عین حال، نسبت به استفاده از
این فضا فکر نکند. به هر حال رسانه و رسانه داری یک فرصت است برای ابهام
زدایی نه طرح سوالات چند لایه ی ابهام برانگیز.