این تیتر ممکن است،
عنوان گزارش، تحلیل، انتقاد و یا سوژه ی خبری یک رسانه، جریان، تشکل، و حتی
افکار عمومی باشد که درباره برخی اشخاص که سابقه ی حضور در عرصه های
اقتدار و امنیت ملی و دفاع مقدس دارند و یا داشته اند؛ مطرح می شود. اصل
سوال اگر معطوف به اطلاع و آگاهی یابی باشد؛ بلا اشکال است ولی اگر بخواهیم
با علائم دستوری خاصی و چینش مغرضانه ای ذهنیات افکارعمومی را در این مورد
خاص جهت دهی کنیم و نهایتا زیرکانه نتیجه بگیریم، که بین نظامی گری و
سیاست و اداره ی اجتماع و خدمتگزاری حوزه ی اجتماعی در کسوت مدیریتهای
دموکراتیک رابطه وجود ندارد، به نظر دیدی بدور از انصاف و حتی از زاویه ی
کور است؛ که مصالح اجتماعی در آن رعایت نشده است.
به هر دلیل اگر بخواهیم ظرفیت عمومی خدمت در حوزه ی دفاعی و اقتدار ملی را
از صحنه ی خدمت اجتماعی به شیوه ی مدیریتهای انتخاب شده ی دموکراتیک منفک
نمائیم، ناخواسته و یا خواسته در حق مدیریت کلان کشور اجحاف کرده ایم. چرا
که جامعه ی اسلامی ما با قرائت منطبق با ارزشهای اسلامی، از سازوکارهای
دموکراتیک این حق را دارد که از بین تمام گزینه ها و ظرفیتهای حوزه ی مختلف
اجتماعی، مدیران طراز اول خود را انتخاب کند. اصلا کلید واژه ی دموکراتیک
هم معطوف به تنوع مشارکت طیفهای مختلف اجتماعی در فرایند انتخابات است و هم
معطوف به تنوع و تکثر گزینه های در معرض انتخاب. چطور ممکن است که در
ادبیات سیاسی، برگزاری یک انتخابات با شاخص حداکثر مشارکت مردم از طیفهای
مختلف بار می گیرد و ارزش پیدا کند، ولی در همین ادبیات نسبت به تکثر و
تنوع منتخبین تفاوتی وجود داشته باشد؟ اگر با این دید بخواهیم نگاه کنیم،
طرح برخی علامت سوالها راجع به برخی شخصیتهای حقوقی به منظور حصر آنها در
یک چارچوب و مدل خاص تحرک اجتماعی و مدیریتی، بسیار ناشیانه است.
شخصیتهای حقوقی و حقیقی در چارچوب ضوابط و قانونی که معطوف به تبصره ها و
استثناهای قانونی نباشند، مطمئنا هم به اقتضای روح قوانین مدنی و هم به
اقتضای روح قوانین الهی و انسانی مختارند که تحرک طبقاتی و اجتماعی داشته
باشند. ای بسا که همین تحرکهای اجتماعی و طبقاتی است که فرایند اجتماع را
از رکودی که باعث گندیده شدن آن می شود نجات می دهد. نزدیکترین کلید واژه
در این حوزه، همان است که از آن به گردش و یا چرخش نخبگان یاد می شود.
در مجموع تبادر این سوال به ذهن و طرح آن به صورت ویترین باکسهای خبری و
اطلاع رسانی، خود علامت سوال دیگری است که باید به آن پاسخ داده شود.
طراحان این گونه تیترهای خبری و سوژه های تحلیلی چه تصور و برداشتی از کلید
واژه ی نظامی دارند و از کدام زاویه به آن می نگرند؟ که از این کلمه
(نظامی) به اندازه ی واقعیت مفهومی آن نمی توانند برداشت داشته باشند و در
واقع بوی داشتن تصوری جزئی از کلید واژه ی نظامی در نگاشته هایشان به ذهن
متبادر می شود، چراکه آنچه که در برداشت مفهومی افکار عمومی ایران زمین از
کلید واژه ی نظامی به ذهن متبادر می شود، همان عجین شدن این واژه با صفات و
افعال برتر و تحصین برانگیزی مثل رشادت، ایثار، شهادت، دفاع مقدس، اقتدار،
سربلندی، امنیت، جانبازی، مرزداری، ولایتمداری، پایبندی به اصول و پاسداری
از آن و …. می باشد. حال چطور می شود که فضای مفهومی این کلید واژه،
اقتضائاتی غیر از این را پیدا می کند و ظرفیت خود را برای مدیریتهای کلان و
… از دست می دهد؟ معمایی است که رمزگشایی آن با فرضیات مختلفی همراه است.
از اولین و قویترین این فرضیات (چه مُشَوْوَه ْجلوه دهندگان کلیدواژه ی
نظامی بخواهند و چه نخواهند) این است که از دید کسانی به این قضیه نگریسته
شود، که برای آنها فضای مفهومی کلید واژه ی نظامی با خشک، دگم، پادگانی،
کودتا، آلت دست و …. عجین است. این نوع نگاه به کلید واژه ی نظامی تنها در
بین مردم کشورهای دارای نظام دیکتاتوری، پادشاهی ، نظامهای کودتا و … دیده
می شود. حال آنکه فضای مفهومی افکار عمومی ایران اسلامی برای این کلید واژه
تداعی کننده ی صفات و افعال خوبی است که ذکر آن رفت و هر مقام و شخصیت
حقوقی و حقیقی در ایران اسلامی هم افتخارش این است که اثبات نماید سرباز
ملت و ولایتش بوده و در کسوت لباس مقدس نظامی به میهن، ارزشها و ملیتش خدمت
کرده است.
دست و پا زدنهای شخصیتهای طراز اول در مباحثات انتخاباتی و یا در فضاهای
تبلیغاتی خود، برای اینکه ثابت نمایند، سابقه ی حضور در عرصه ی دفاع مقدس و
یا میدان وسیع بسیج به عنوان حافظ ارزشهای این مرزو بوم داشته اند، همه و
همه خود گواه روشنی بر این قضیه است که می دانیم برای این ملت، سرباز بودن
افتخار است و مردم نیز بیش از همه دوست دارند، خادمانی تمام قد سرباز را در
کرسیهای مسئولیتی ببینند.
در مجموع از آنجا که طرح سوالات و علامت سوالهای چند پهلو در حوزه ی نظامی و
نظامیگری بیشتر معطوف به فضای سیاسی است و سیاست هم تنیده شدن با رقابتهای
انتخاباتی و فرایندهای دموکراتیک انتخاب شدن است؛ از همین باب ما بر آن
شدیم که از حیثیت سرباز مملکت بودن با وارد شدن به مثالها و مصادیق حوزه
های سیاسی جواب گوئیم و همچنان بر این عقیده باشیم که حیثیت و سربلندی این
آب و خاک با جانبازی و ایثار رقم خورده و با آن هم امتداد می یابد و هویت
این نظام برآمده از خلق حماسه های جاویدان کربلای نینوا و شلمچه است و تا
این باور وجود دارد، عزت و سربلندی هم هست.